تو زهرماری و کوفتی بودن این روزا سرسوزنی شک نیست، یک تنش سنگین رو هر حرکت و رفتار همه خوابیده،
کار زیاده ، فشار زیاده ، انگار هیچ کس هم حوصله نداره بزرگ باشه،
دیروز علی عصبانی شد زد دست شو داغون کرد ،داد و هوار و فلان که بابا نکنید و که من خواستم ...
نمی دونم نگران این باشم یا اون یا هردوشون یا کس دیگه ،
اصن چه فرقی می کنه نگران باشی ، بخای واسطه باشی یا صبور باشی ، وقتی همه فقط جنگ رو می طلبن،
مهمه کی پیروز میشه ؟! این همه تنش برا پیروزی؛ این جنگ تموم میشه ولی همه ی جنگ ها تلفات دارن ت ل ف ا ت،
همه از گذشت و فداکاری خسته شدن ، دوره دوره به رخ کشیده فداکاری هاشونه تو این سال های اخیره.
کی قراره تلفات این جنگ باشه! کدوم حس مون قراره تلفات این جنگ کذایی بشه.