در جستجوی جسارت

انفرادی در تاهل

دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۵۶ ق.ظ
اتفاقا موعدش که برسد تازه می فهمید دیر هم شده است، و نباید کاسه چه کنم؟ چه کنم ؟ دستت بگیری.  باید بدانی خطا تاوان دارد و یا گذشت . ای سرنوشت قمارباز ،خداوند را برای روز جزاء به خاطر بیاور،  می دانید سرنوشت که باشد ، مرگ هم توجیه دارد، خریّت هم توجیه دارد ، من و تو هم یک جور توجیه می شویم. به او بارها بارها گفتم کمی فکر کند ، و منظور مرا از "نمی توان "هایم بفهمد، و او فقط همه چیز را از اول توضیح می دهد. ای کاش زبانی وجود داشت به نام "زبان بی زبانی " که همه آدم ها حالی شان بود . چقدر بگویم ؟ چقدر نامش را صدا بزنم؟ کو؟ کجاست ؟ کی وقتش می رسد؟ او خودش خوب می داند، قرار نیست هیچ چیز درست بشود. گویی همه ی فرشتگان پیغامبر در بین راه صید شده اند و دیگر صبح نخواهد آمد. ای بیچارگان بخت برگشته شما حتی سلیقه هم نداشتید چه برسد به شانس.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۰۳
موکا ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی