فردا از ان چه کسانی خواهد بود زورگویان؟ مظلومان؟ حق طلبان؟ یا جهان خواران ؟ نه از آن هیچ کس نخواهد بود ، دنیا تقسیم میشود به هزارن قطعه نا مساوی به نقطه های کور و به تکه مقواهای مرز کشیده شده ی قاب شده روی دیوار، به مال شما و مال او، زمینمان و زمینتان ، ما صاحب فکرمان هم نیستیم چه برسد به سند و منقوله !
من را اتهام هرزگی و خیانت بس است، سند این زندان مرا کفایت میکنید دیگر نیازی به باغ ویلا نداریم ما را همین بس که دیار کنیم ترک تن کنیم به وادی روح پا بگذاریم تا بلکه چنگی بر دل بزند لعنت به ایم مردم حریص و لعنت به این مردم طمع کار لعنت به این مردم اقتصاد دان که هر چزی را به کند کشیدن و برای اینده امروز را به گند کشیدن برای هر نسل اینده ای وجد دارد و حال ما فدای آینده متقلبین شد؛
وادی روح به تمام پیش فروش شده بود...
و مارا خواب آوده ای بیش ندانسته اند که تر و فرز نبودیم.