در جستجوی جسارت

تنفر با یک ماگ پر از قهوه ، از خودم بیا بریم، گاهی اوقات آدم باید بار و بندیش را جمع کنه بره ، رفتن خوبه فکر اینکه آدم ها چرا میرن و کجا می رن رو نکن، خبری خوشی تو راه نیست، بیخودی سعی کردم خود دار باشم دلم لک زده برای اینکه یک کار رو مثل بچه آدم تموم کنم ، از نصفه نصفه ها خسته شدم دیدن های نصفه نصفه ، بودن های نصفه نصفه، حرف های نصفه نصفه ، دوستی های نصفه نصفه ... دِ بابا یه چیزی بگو سکوت کردی چی رو ثابت کنی ! یه چیزی بگو، بگو خرت به چند مَن ؟ دلم لک زده برای انجام یه کار مثل آدم ،یه چیزی و کاری که بگم : عا بیا این اول کار اینم آخرش خیالت راحت شد؟ حتی اگه قراره اون چیز و اون کار خودم باشم. اینجا کسی قصد نداره معجزه ببینه ، اصن انتظار شو نداره  تو باید سوالایی بپرسی که من میخام نه چیزایی که دلت می خاد. همیشه دست آخر باید یه جمله ته جیبت داشته باشی که بگی و بعدش بری ولی من ندارم می تونی بری.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۵
موکا ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی